Meal Seç / Sure Seç

الشعراء Suresi

(PERSIAN) QURAN BY FULADVAND


( BY FULADVAND )

26 - الشعراء
به نام خداوند رحمتگر مهربان)
        
1. طا سين ميم
2. اين است آيه‏هاى كتاب روشنگر
3. شايد تو از اينكه [مشركان] ايمان نمى‏آورند جان خود را تباه سازى
4. اگر بخواهيم معجزه‏اى از آسمان بر آنان فرود مى‏آوريم تا در برابر آن گردنهايشان خاضع گردد
5. و هيچ تذكر جديدى از سوى [خداى] رحمان برايشان نيامد جز اينكه همواره از آن روى برمى‏تافتند
6. [آنان] در حقيقت به تكذيب پرداختند و به زودى خبر آنچه كه بدان ريشخند مى كردند بديشان خواهد رسيد
7. مگر در زمين ننگريسته‏اند كه چه قدر در آن از هر گونه جفتهاى زيبا رويانيده‏ايم
8. قطعا در اين [هنرنمايى] عبرتى است و[لى] بيشترشان ايمان‏آورنده نيستند
9. و در حقيقت پروردگار تو همان شكست‏ناپذير مهربان است
10. و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگارت موسى را ندا درداد كه به سوى قوم ستمكار برو
11. قوم فرعون آيا پروا ندارند
12. گفت پروردگارا مى‏ترسم مرا تكذيب كنند
13. و سينه‏ام تنگ مى‏گردد و زبانم باز نمى‏شود پس به سوى هارون بفرست
14. و [از طرفى] آنان بر [گردن] من خونى دارند و مى‏ترسم مرا بكشند
15. فرمود نه چنين نيست نشانه‏هاى ما را [براى آنان] بب ريد كه ما با شما شنونده‏ايم
16. پس به سوى فرعون برويد و بگوييد ما پيامبر پروردگار جهانيانيم
17. فرزندان اسرائيل را با ما بفرست
18. [فرعون] گفت آيا تو را از كودكى در ميان خود نپرورديم و ساليانى چند از عمرت را پيش ما نماندى
19. و [سرانجام] كار خود را كردى و تو از ناسپاسانى
20. گفت آن را هنگامى مرتكب شدم كه از گمراهان بودم
21. و چون از شما ترسيدم از شما گريختم تا پروردگارم به من دانش بخشيد و مرا از پيامبران قرار داد
22. و [آيا] اينكه فرزندان اسرائيل را بنده [خود] ساخته‏اى نعمتى است كه منتش را بر من مى‏نهى
23. فرعون گفت و پروردگار جهانيان چيست
24. گفت پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است‏اگر اهل يقين باشيد
25. [فرعون] به كسانى كه پيرامونش بودند گفت آيا نمى‏شنويد
26. [موسى دوباره] گفت پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شما
27. [فرعون] گفت واقعا اين پيامبرى كه به سوى شما فرستاده شده سخت ديوانه است
28. [موسى] گفت پروردگار خاور و باختر و آنچه ميان آن دو است‏اگر تعقل كنيد
29. [فرعون] گفت اگر خدايى غير از من اختيار كنى قطعا تو را از [جمله] زندانيان خواهم ساخت
30. گفت گر چه براى تو چيزى آشكار بياورم
31. گفت اگر راست مى‏گويى آن را بياور
32. پس عصاى خود بيفكند و بناگاه آن اژدرى نمايان شد
33. و دستش را بيرون كشيد و بناگاه آن براى تماشاگران سپيد مى‏نمود
34. [فرعون] به سرانى كه پيرامونش بودند گفت واقعا اين ساحرى بسيار داناست
35. مى‏خواهد با سحر خود شما را از سرزمينتان بيرون كند اكنون چه راى مى‏دهيد
36. گفتند او و برادرش را در بند دار و گردآورندگان را به شهرها بفرست
37. تا هر ساحر ماهرى را نزد تو بياورند
38. پس ساحران براى موعد روزى معلوم گردآورى شدند
39. و به توده مردم گفته شد آيا شما هم جمع خواهيد شد
40. بدين اميد كه اگر ساحران غالب شدند از آنان پيروى كنيم
41. و چون ساحران پيش فرعون آمدند گفتند آيا اگر ما غالب آييم واقعا براى ما مزدى خواهد بود
42. گفت آرى و در آن صورت شما حتما از [زمره] مقربان خواهيد شد
43. موسى به آنان گفت آنچه را شما مى‏اندازيد بيندازيد
44. پس ريسمانها و چوبدستى‏هايشان را انداختند و گفتند به عزت فرعون كه ما حتما پيروزيم
45. پس موسى عصايش را انداخت و بناگاه هر چه را به دروغ برساخته بودند بلعيد
46. در نتيجه ساحران به حالت‏سجده درافتادند
47. گفتند به پروردگار جهانيان ايمان آورديم
48. پروردگار موسى و هارون
49. گفت [آيا] پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد قطعا او همان بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است به زودى خواهيد دانست‏حتما دستها و پاهاى شما را از چپ و راست‏خواهم بريد و همه‏تان را به دار خواهم آويخت
50. گفتند باكى نيست ما روى به سوى پروردگار خود مى‏آوريم
51. ما اميدواريم كه پروردگارمان گناهانمان را بر ما ببخشايد [چرا] كه نخستين ايمان‏آورندگان بوديم
52. و به موسى وحى كرديم كه بندگان مرا شبانه حركت ده زيرا شما مورد تعقيب قرار خواهيد گرفت
53. پس فرعون ماموران جمع‏آورى [خود را] به شهرها فرستاد
54. [و گفت] اينها عده‏اى ناچيزند
55. و راستى آنها ما را بر سر خشم آورده‏اند
56. و[لى] ما همگى به حال آماده‏باش درآمده‏ايم
57. سرانجام ما آنان را از باغستانها و چشمه‏سارها
58. و گنجينه‏ها و جايگاه‏هاى پر ناز و نعمت بيرون كرديم
59. [اراده ما] چنين بود و آن [نعمتها] را به فرزندان اسرائيل ميراث داديم
60. پس هنگام برآمدن آفتاب آنها را تعقيب كردند
61. چون دو گروه همديگر را ديدند ياران موسى گفتند ما قطعا گرفتار خواهيم شد
62. گفت چنين نيست زيرا پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمايى خواهد كرد
63. پس به موسى وحى كرديم با عصاى خود بر اين دريا بزن تا از هم شكافت و هر پاره‏اى همچون كوهى سترگ بود
64. و ديگران را بدانجا نزديك گردانيديم
65. و موسى و همه كسانى را كه همراه او بودند نجات داديم
66. آنگاه ديگران را غرق كرديم
67. مسلما در اين [واقعه] عبرتى بود و[لى] بيشترشان ايمان‏آورنده نبودند
68. و قطعا پروردگار تو همان شكست‏ناپذير مهربان است
69. و بر آنان گزارش ابراهيم را بخوان
70. آنگاه كه به پدر خود و قومش گفت چه مى‏پرستيد
71. گفتند بتانى را مى‏پرستيم و همواره ملازم آنهاييم
72. گفت آيا وقتى دعا مى‏كنيد از شما مى‏شنوند
73. يا به شما سود يا زيان مى‏رسانند
74. گفتند نه بلكه پدران خود را يافتيم كه چنين مى‏كردند
75. گفت آيا در آنچه مى‏پرستيده‏ايد تامل كرده‏ايد
76. شما و پدران پيشين شما
77. قطعا همه آنها جز پروردگار جهانيان دشمن منند
78. آن كس كه مرا آفريده و همو راهنماييم مى‏كند
79. و آن كس كه او به من خوراك مى‏دهد و سيرابم مى‏گرداند
80. و چون بيمار شوم او مرا درمان مى‏بخشد
81. و آن كس كه مرا مى‏ميراند و سپس زنده‏ام مى‏گرداند
82. و آن كس كه اميد دارم روز پاداش گناهم را بر من ببخشايد
83. پروردگارا به من دانش عطا كن و مرا به صالحان ملحق فرماى
84. و براى من در [ميان] آيندگان آوازه نيكو گذار
85. و مرا از وارثان بهشت پر نعمت گردان
86. و بر پدرم ببخشاى كه او از گمراهان بود
87. و روزى كه [مردم] برانگيخته مى‏شوند رسوايم مكن
88. روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمى‏دهد
89. مگر كسى كه دلى پاك به سوى خدا بياورد
90. و [آن روز] بهشت براى پرهيزگاران نزديك مى‏گردد
91. و جهنم براى گمراهان نمودار مى‏شود
92. و به آنان گفته مى‏شود آنچه جز خدا مى‏پرستيديد كجايند
93. آيا ياريتان مى‏كنند يا خود را يارى مى‏دهند
94. پس آنها و همه گمراهان در آن [آتش] افكنده مى‏شوند
95. و [نيز] همه سپاهيان ابليس
96. آنها در آنجا با يكديگر ستيزه مى‏كنند [و] مى‏گويند
97. سوگند به خدا كه ما در گمراهى آشكارى بوديم
98. آنگاه كه شما را با پروردگار جهانيان برابر مى‏كرديم
99. و جز تباهكاران ما را گمراه نكردند
100. در نتيجه شفاعتگرانى نداريم
101. و نه دوستى نزديك
102. و اى كاش كه بازگشتى براى ما بود و از مؤمنان مى‏شديم
103. حقا در اين [سرگذشت درس] عبرتى است و[لى] بيشترشان مؤمن نبودند
104. و در حقيقت پروردگار تو همان شكست‏ناپذير مهربان است
105. قوم نوح پيامبران را تكذيب كردند
106. چون برادرشان نوح به آنان گفت آيا پروا نداريد
107. من براى شما فرستاده‏اى در خور اعتمادم
108. از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد
109. و بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمى‏كنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست
110. پس از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد
111. گفتند آيا به تو ايمان بياوريم و حال آنكه فرومايگان از تو پيروى كرده‏اند
112. [نوح] گفت به [جزئيات] آنچه مى‏كرده‏اند چه آگاهى دارم
113. حسابشان اگر درمى‏يابيد جز با پروردگارم نيست
114. و من طردكننده مؤمنان نيستم
115. من جز هشداردهنده‏اى آشكار [بيش] نيستم
116. گفتند اى نوح اگر دست برندارى قطعا از [جمله] سنگسارشدگان خواهى بود
117. گفت پروردگارا قوم من مرا تكذيب كردند
118. ميان من و آنان فيصله ده و من و هر كس از مؤمنان را كه با من است نجات بخش
119. پس او و هر كه را در آن كشتى آكنده با او بود رهانيديم
120. آنگاه باقى‏ماندگان را غرق كرديم
121. قطعا در اين [ماجرا درس] عبرتى بود و[لى] بيشترشان ايمان‏آورنده نبودند
122. و در حقيقت پروردگار تو همان شكست‏ناپذير مهربان است
123. عاديان پيامبران [خدا] را تكذيب كردند
124. آنگاه كه برادرشان هود به آنان گفت آيا پروا نداريد
125. من براى شما فرستاده‏اى در خور اعتمادم
126. از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد
127. و بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمى‏كنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست
128. آيا بر هر تپه‏اى بنايى مى‏سازيد كه [در آن] دست به بيهوده‏كارى زنيد
129. و كاخهاى استوار مى‏گيريد به اميد آنكه جاودانه بمانيد
130. و چون حمله‏ور مى‏شويد [چون] زورگويان حمله‏ور مى‏شويد
131. پس از خدا پروا داريد و فرمانم ببريد
132. و از آن كس كه شما را به آنچه مى‏دانيد مدد كرد پروا داريد
133. شما را به [دادن] دامها و پسران مدد كرد
134. و به [دادن] باغها و چشمه‏ساران
135. من از عذاب روزى هولناك بر شما مى‏ترسم
136. گفتند خواه اندرز دهى و خواه از اندرزدهندگان نباشى براى ما يكسان است
137. اين جز شيوه پيشينيان نيست
138. و ما عذاب نخواهيم شد
139. پس تكذيبش كردند و هلاكشان كرديم قطعا در اين [ماجرا درس] عبرتى بود و[لى] بيشترشان ايمان‏آورنده نبودند
140. و در حقيقت پروردگار تو همان شكست‏ناپذير مهربان است
141. ثموديان پيامبران [خدا] را تكذيب كردند
142. آنگاه كه برادرشان صالح به آنان گفت آيا پروا نداريد
143. من براى شما فرستاده‏اى در خور اعتمادم
144. از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد
145. و بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمى‏كنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست
146. آيا شما را در آنچه اينجا داريد آسوده رها مى‏كنند
147. در باغها و در كنار چشمه‏ساران
148. و كشتزارها و خرمابنانى كه شكوفه‏هايشان لطيف است
149. و هنرمندانه براى خود از كوهها خانه‏هايى مى‏تراشيد
150. از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد
151. و فرمان افراطگران را پيروى مكنيد
152. آنان كه در زمين فساد مى‏كنند و اصلاح نمى‏كنند
153. گفتند قطعا تو از افسون‏شدگانى
154. تو جز بشرى مانند ما [بيش] نيستى اگر راست مى‏گويى معجزه‏اى بياور
155. گفت اين ماده‏شترى است كه نوبتى از آب او راست و روزى معين نوبت آب شماست
156. و به آن گزندى مرسانيد كه عذاب روزى هولناك شما را فرو مى‏گيرد
157. پس آن را پى كردند و پشيمان گشتند
158. آنگاه آنان را عذاب فرو گرفت قطعا در اين [ماجرا] عبرتى است و[لى] بيشترشان ايمان‏آورنده نبودند
159. و در حقيقت پروردگار تو همان شكست‏ناپذير مهربان است
160. قوم لوط فرستادگان را تكذيب كردند
161. آنگاه برادرشان لوط به آنان گفت آيا پروا نداريد
162. من براى شما فرستاده‏اى در خور اعتمادم
163. از خدا پروا داريد و فرمانم ببريد
164. و بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمى‏كنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست
165. آيا از ميان مردم جهان با مردها در مى‏آميزيد
166. و آنچه را پروردگارتان از همسرانتان براى شما آفريده وامى‏گذاريد [نه] بلكه شما مردمى تجاوزكاري
167. گفتند اى لوط اگر دست برندارى قطعا از اخراج‏شدگان خواهى بود
168. گفت به راستى من دشمن كردار شمايم
169. پروردگارا مرا و كسان مرا از آنچه انجام مى‏دهند رهايى بخش
170. پس او و كسانش را همگى رهانيديم
171. جز پيرزنى كه از باقى‏ماندگان [در خاكستر آتش] بود
172. سپس ديگران را سخت هلاك كرديم
173. و بر [سر] آنان بارانى [از آتش گوگرد] فرو ريختيم و چه بد بود باران بيم‏داده‏شدگان
174. قطعا در اين [عقوبت] عبرتى است و[لى] بيشترشان ايمان‏آورنده نبودند
175. و در حقيقت پروردگار تو همان شكست‏ناپذير مهربان است
176. اصحاب ايكه فرستادگان را تكذيب كردند
177. آنگاه كه شعيب به آنان گفت آيا پروا نداريد
178. من براى شما فرستاده‏اى در خور اعتمادم
179. از خدا پروا داريد و فرمانم ببريد
180. و بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمى‏كنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست
181. پيمانه را تمام دهيد و از كم‏فروشان مباشيد
182. و با ترازوى درست بسنجيد
183. و از ارزش اموال مردم مكاهيد و در زمين سر به فساد بر مداريد
184. و از آن كس كه شما و خلق [انبوه] گذشته را آفريده است پروا كنيد
185. گفتند تو واقعا از افسون‏شدگانى
186. و تو جز بشرى مانند ما [بيش] نيستى و قطعا تو را از دروغگويان مى‏دانيم
187. پس اگر از راستگويانى پاره‏اى از آسمان بر [سر] ما بيفكن
188. [شعيب] گفت پروردگارم به آنچه مى‏كنيد داناتر است
189. پس او را تكذيب كردند و عذاب روز ابر [آتشبار] آنان را فرو گرفت به راستى آن عذاب روزى هولناك بود
190. قطعا در اين [عقوبت درس] عبرتى است و[لى] بيشترشان ايمان آورنده نبودند
191. و در حقيقت پروردگار تو همان شكست‏ناپذير مهربان است
192. و راستى كه اين [قرآن] وحى پروردگار جهانيان است
193. روح الامين آن را بر دلت نازل كرد
194. تا از [جمله] هشداردهندگان باشى
195. به زبان عربى روشن
196. و [وصف] آن در كتابهاى پيشينيان آمده است
197. آيا براى آنان اين خود دليلى روشن نيست كه علماى بنى‏اسرائيل از آن اطلاع دارند
198. و اگر آن را بر برخى از غير عرب زبانان نازل مى‏كرديم
199. و پيامبر آن را برايشان مى‏خواند به آن ايمان نمى‏آوردند
200. اين گونه در دلهاى گناهكاران [انكار را] راه مى‏دهيم
201. كه به آن نگروند تا عذاب پردرد را ببينند
202. كه به طور ناگهانى در حالى كه بى‏خبرند بديشان برسد
203. و بگويند آيا مهلت‏خواهيم يافت
204. پس آيا عذاب ما را به شتاب مى‏خواهند
205. مگر نمى‏دانى كه اگر سالها آنان را برخوردار كنيم
206. و آنگاه آنچه كه [بدان] بيم داده مى‏شوند بديشان برسد
207. آنچه از آن برخوردار مى‏شدند به كارشان نمى‏آيد [و عذاب را از آنان دفع نمى‏كند]
208. و هيچ شهرى را هلاك نكرديم مگر آنكه براى آن هشداردهندگانى بود
209. [تا آنان را] تذكر [دهند] و ما ستمكار نبوده‏ايم
210. و شيطانها آن را فرود نياورده‏اند
211. و آنان را نسزد و نمى‏توانند [وحى كنند]
212. در حقيقت آنها از شنيدن معزول [و محروم]اند
213. پس با خدا خداى ديگر مخوان كه از عذاب‏شدگان خواهى شد
214. و خويشان نزديكت را هشدار ده
215. و براى آن مؤمنانى كه تو را پيروى كرده‏اند بال خود را فرو گستر
216. و اگر تو را نافرمانى كردند بگو من از آنچه مى‏كنيد بيزارم
217. و بر [خداى] عزيز مهربان توكل كن
218. آن كس كه چون [به نماز] برمى‏خيزى تو را مى‏بيند
219. و حركت تو را در ميان سجده‏كنندگان [مى‏نگرد]
220. او همان شنواى داناست
221. آيا شما را خبر دهم كه شياطين بر چه كسى فرود مى‏آيند
222. بر هر دروغزن گناهكارى فرود مى‏آيند
223. كه [دزدانه] گوش فرا مى‏دارند و بيشترشان دروغگويند
224. و شاعران را گمراهان پيروى مى‏كنند
225. آيا نديده‏اى كه آنان در هر واديى سرگردانند
226. و آنانند كه چيزهايى مى‏گويند كه انجام نمى‏دهند
227. مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و خدا را بسيار به ياد آورده و پس از آنكه مورد ستم قرار گرفته‏اند يارى خواسته‏اند و كسانى كه ستم كرده‏اند به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت
KURAN uygulamasını telefonunuza siz de yükleyin: